به گزارش خبرنگار تلویزیون سینماپرس، تعطیلات طولانی نوروز 1392 بیش از هر زمان دیگری برای مخاطبان سیما امکان تماشای برنامه های نوروزی تلویزیون را فراهم کرد. این روزها با وجود آغاز پخش برنامه ها و سریال های جدید از شبکه های مختلف سیما، همچنان برنامه های نوروزی سوژه مورد علاقه رسانه ها جهت نقد و بررسی کارنامه تلویزیون در این ایام است. در مطلبی که می خوانید سریال «پایتخت» محصول شبکه یک سیما مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
سیروس مقدم کارگردان پُرسابقه ای در زمینه تهیه و تولید سریال های نمایشی است. او تجربیاتی هم در زمینه سینما دارد اما در تمامی این سال ها ترجیح داده تا بر خلاف رویه کارگردان های دیگر که به محض کسب موفقیت در ساخت سریال های روز، به سراغ سریال سازی تاریخی می روند؛ روش دیگری را در پیش بگیرد. در این سال ها بارها به کنایه او را «کارخانه تولید سریال سازی» نامیده اند اما او بی توجه به کنایه ها و حرف های اینچنینی، سالی به طور متوسط دو سریال ساخته است. سریال هایی که نه مخاطب خود را فیلسوف کرده و نه در ذهن و روح آنها تاثیرات عجیب و غریب به جا گذاشته اما اغلب آنها لحظاتی خوب و مفرح برای مخاطب به همراه آورده و انتظار آنها از رسانه ای به نام «تلویزیون» را برآورده کرده است.
مرور کارنامه کاری مقدم نشان می دهد در طی این سال ها مسیری رو به رُشد در پیش گرفته و با کسب شناخت دقیق از مدیوم تلویزیون، دقیقا چیزی را می سازد که برای مخاطب این رسانه قابل درک باشد.
سریال پایتخت با در نظر گرفتن همین قاعده و چهارچوب ساخته شده است. قهرمان های قصه جدید مقدم، نه دکترها و مهندس های شیک و اطو کشیده هستند و نه آدم هایی که توان انجام کارهای محیر العقول را دارند. آدم های قصه او شخصیت هایی معمولی و ساده هستند که میلیون ها نمونه از آنها در جامعه ما زندگی می کنند. آدم هایی ساده دل، مثبت اندیش و با توانی مشخص که به دنبال کسب روزی حلال هستند و مانند هر انسانی اشتباه ها، زیرکی ها، تنبلی ها و مجموعه اعمال و رفتار انسانی خاص خود را دارند که با قرار گرفتن در موقعیت هایی ساده و گاه پیچیده، به قهرمان های یک اثر نمایشی تبدیل می شوند. اینچنین می شود که مثلا در قسمتی از سریال، از ماندن پیرمردی مانند «بابا پنجعلی» در داخل یک اتوموبیل و احتمال سقوط او به داخل دره، سکانسی پُر تعلیق خلق می شود که مخاطب را هیجان زده می کند. یا در صحنه ای دیگر، حضور این سه شخصیت در داخل یک رستوران بین راهی و شرکت آنها در مسابقه ای تلویزیونی مخاطب را به هیجان می آورد.
سریال «پایتخت» بر اساس یک الگوی خاص نوشته شده است. در نمایش اعمال و کردار دو شخصیت مهم داستان یعنی «ارسطو» و «نقی» شباهت زیادی به رفتارهای دو شخصیت عروسکی «پَت» و «مَت» وجود دارد که با خرابکاری ها و دست و پا چُلفتی های گاه و بیگاه خود، مخاطب را به خنده می اندازند. به عبارت دیگر می توان گفت پایتخت به روز شده الگوی پَت و مَت است که مخاطب هر لحظه منتظر کاری عجیب از آنهاست تا به آنها بخندد.
البته در کلیت و ساختار اصلی داستان توجه به الگوهای «فیلمفارسی» هم مشاهده می شود. در این سریال همه شخصیت ها انسان هایی درستکار و مثبت هستند که اگر جایی هم به دلیل ساده دلی خود گرفتار می شوند و یا بر اثر طمعکاری دست به کاری ناشایست می زنند، خیلی زود متوجه اشتباه خود شده و متنبه می شوند. نمونه مثال زدنی این بخش جایی است که ارسطو اتوموبیل اعضای شورای شهر را از کار می اندازد و کمی بعد، همه خانواده دچار استرس ناشی از احتمال سقوط بابا پنجعلی در دره می شوند. یا در جای دیگری که اعضای خانواده تلفن همراه شعله را از کیف او برمی دارند و روز بعد در وسط دریا گرفتار می شوند.
استفاده از منطق «تصادف» نیز نکته دیگری است که فیلم نامه این سریال را به فیلمفارسی شبیه می کند. نمونه این مساله هم در قسمتی دیده می شود که طی ماجراهایی با افتادن کلاه نقی داخل موتور کامیون، آنها با مردی در ته چاه مواجه می شوند که شکارچی آهو است. ظاهرا سازندگان اثر نیز متوجه احتمال واکنش منفی مخاطب به این روابط پیچیده شده اند که نقی دو بار این منطق را توضیح می دهد. به نظر می رسد در شرایط امروز تلویزیون که مسوولان این رسانه تاکید فراوانی بر دوری از سیاه نمایی و عدم ساخت سریال های انتقادی دارند، استفاده از این الگو برای ساخت سریال های امیدوار کننده و با حال و هوایی سرخوشانه بسیار کارآمد است و احتمالا باز هم شاهد ساخت چنین آثاری خواهیم بود.
انتهای پیام/ ف.م ـ ب. ب
ارسال نظر